ایستگاه

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

حرفهایی که امروز زد به یک نوعی انگار می خواست شمشیر رو از رو بکشه. گرچه من مخاطب مستقیمش نبودم و حرفش با افراد دیگه بود اما من حس خیلی بدی پیدا کردم و بهم برخورد. من به این باور دارم که رزق و روزی من دست اون نیست. حالا هر تهدیدی هم می خواد بکنه.امیدوارم بتونم یه تغییری تو زندگیم بدم. اطرافم پر شده از آدمایی که ارتباط برقرار کردن باهاشون برام سخته. بعضا چیزایی براشون مهمه که تو محیط قبلی آدما توجهی بهش نمیکردن. حس میکنم یه غریبه هستم. ایستگاه...
ما را در سایت ایستگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iistgaha بازدید : 54 تاريخ : چهارشنبه 26 مهر 1402 ساعت: 17:13

دیشب تو راه برگشت نزدیک بود دعوام بشه. طرف مقابل کاری کرد و من برخورد بدی داشتم. میدونم اون نحوه برخورد قابل توجیه نیست. اون هم خوشش نیومد و می خواست دعوا کنه. حقیقت اینه که تو اون لحظه اصلا از بگو مگو و یا حتی درگیری فیزیکی واهمه ای نداشتم. عصبی بودم و تنها چیزی که نگرانم میکرد این بود که نکنه یک وقت کنترل از دستم خارج بشه و کاری بکنم که یک عمر پشیمون بشم. سعی میکردم طفره برم ولی اون نادون ترجمه و تفسیرش از رفتار من چیز دیگه ای بود. ایستگاه...
ما را در سایت ایستگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iistgaha بازدید : 47 تاريخ : چهارشنبه 26 مهر 1402 ساعت: 17:13

اولین حرکت صرفا عملی بود برای اینکه تکلیف مشخص بشه. سردگم بودن در مورد مسائل و مسیر فقط ما رو تو یه حالت برزخ قرار میداد. حرف زدیم. زیاد هم حرف زدیم. مسائل و دیدگاهامون رو گفتیم. دیدیم اون چیزی که به نظر مشکل میومد، اون چیزی که فقدانش حس میشد در واقع موردی نبود که این چیزا به خاطرش پیش بیاد. تصمیم گرفتیم باشیم و ادامه بدیم. شاید اگه می خواستیم راه ارتباطی رو قطع کنیم مسائل حل نمیشد. این موردی هست که من از اون یاد گرفتم. حرف زدن مهمه، خیلی مهم.برچسب: ال ایستگاه...
ما را در سایت ایستگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iistgaha بازدید : 50 تاريخ : چهارشنبه 26 مهر 1402 ساعت: 17:13

یک عملی انجام دادم که در ظاهر پشتوانه عقلانی نداره و مبتنی بر یک تصمیم احساسی بود.

نمی دونم بازخورد کلی چیه؟ انقدر هم ذهنم خستست که نتونم تجزیه و تحلیل بکنم. البته میزان اطلاعات هم کمه.

تنها کاری که می تونم بکنم اینه که بگم انجام شد، تموم شد، رفت. در آینده با ترکشهاش مواجه بشم.

برچسب: ا.ک

ایستگاه...
ما را در سایت ایستگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iistgaha بازدید : 39 تاريخ : شنبه 1 مهر 1402 ساعت: 19:48

یاد یه آدمی افتادم که سالها پیش همکلام من شده بود. اون فکر می کرد هرچی بیشتر راجع به یه سری مسائل حرف بزنه ممکنه من فکر کنم آدم خفنی هستش. شاید هم این طور فکر نمی کرد و دلیل دیگه ای داشت! ولی خیلی راجع به یه سری چیزا تاکید داشت و حرف میزد. نتیجش این بود که من هیچ وقت حس خوبی نداشتم. کسی که این طور عمل میکنه من رو جذب نمیکنه.حالا حس میکنم باز هم تو شرایط مشابه قرار گرفتم. البته تجزیه و تحلیلم کامل نیست و صرفا یک برآورد اولیه هستش.برچسب: ا.ک ایستگاه...
ما را در سایت ایستگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iistgaha بازدید : 47 تاريخ : شنبه 1 مهر 1402 ساعت: 19:48